- در این نگاه بهجای مبنا قرار دادن گزارشهای خدشهپذیر حدیثی یا تاریخی، قرآن را بهعنوان سند قطعی دین محور میدانیم و بدون اینکه بخواهیم درباره جزئیات روایات قضاوت کنیم از رهیافتهای ارزشمند آن برای فهم بهتر آقرآن بهره میگیریم و به احادیث هماهنگ با کتاب خدا اعتبار میبخشیم.از سوی دیگر در آیه ۱۲۴ بقره به استمرار امامت در نسل ابراهیم اشاره میشود و ۲۸ زخرف از بقای جایگاه هدایت در این نسل خبر میدهد. وقتی این نکات را در کنار آیاتی چون ۷ رعد که این لطف را شامل همه امتها میداند بگذاریم میفهمیم قرآن از استمرار هدایت باطنی در هر دوره خبر میدهداگرچه گزارشهای تاریخی تولد فرزند امام عسکری بهعنوان دوازدهمین امام از نسل رسول خدا بهدست ما رسیده که با روایات قریشی بودن دوازده خلیفه هماهنگ است؛ ولی استحکام اغلب اسناد تاریخی در حد پایهگذاری اعتقادات نیست و با این مقدار نمیتوان احتمال زنده نبودن چنین شخصیتی را رد کرد.کسی که با قرآن و سنت آشنا باشد میداند باور به ظهور موعودی که از میان مسلمانان بر خواهد خاست و نیکو بودن انتظار آمدن او برای تحقق بخشیدن به وعدههایی چون برپایی عدالت و فراهم ساختن امنیت و شرایط اجرای کامل دین خدا از آموزههایی است که تقریبا هیچ ابهام و تردیدی در آن راه ندارد.این رشته توییت که مربوط به دو سال پیش است با توجه به تناسب موضوعش با مبعث و هدف بعثت بازنشر میشودو چه تأسفبار است که کماهمیتترین و سطحیترین بخش دین را «فقه» نامیدند و به متخصصانی که همت آنها گسترش بیحد این بخش و اولویت دادن آن بر ارکان مهمتر دین بود «فقیه» گفتند.برای فهم بهتر این فرمایش، دقت به دو نکته راهگشا خواهد بود:
۱ قید «فی نفسی» تأکیدی است بر اینکه اولیای الهی و پیشوایان دین، موجوداتی فرابشری نیستند و زندگی و تعاملات آنها در چارچوب سنتهای طبیعی و قوانین عالم انسانی قرار دارد و آنچه آنها را از دیگران متمایز میکند،۲ حکومت موضوعی شخصی نیست و با مجموعهای از ساختارها، روابط، افراد و رویهها شکل میگیرد. لذا قرار گرفتن فردی معصوم در رأس جامعه، لزوما موفقیت و صلاح جامعه را تضمین نمیکند. این، ساز و کارهای مدیریتی و نظارت همگانی است که میتواند اطرافیان، کارگزاران، مناسبات و
۴/۳وحی الهی و عصمتی است که خداوند متعال برای تحقق مأموریت دینی آنها به ایشان عطا کرده است. لذا بهخودی خود و از جنبهٔ انسانی هیچ تضمینی برای مصون بودن آنها از خطا وجود ندارد و این عصمت تا جایی است که خدا بخواهد.
۴/۲امام هادی علیهالسلام در پاسخ به پرسشی دربارهٔ حجت خدا در دورانی که بشر به پیامبران دسترسی ندارد فرمودند:
حجت امروز، عقل است؛ با آن، شخص راستگویی که به خدا نسبتی میدهد شناخته و تصدیق میشود و آن که به خدا دروغ میبندد، معلوم و تکذیب میگردد.
اصول کافی، ج ۱، ص ۲۵.رعیت چو بیخاند و سلطان، درخت
درخت ای پسر باشد از بیخ سخت
مکن تا توانی دل خلق ریش
وگر میکنی میکنی بیخ خویش
چراغی که بیوه زنی برفروخت
بسی دیده باشی که شهری بسوخت
بداندیش توست آن و خونخوار خلق
که نفع تو جوید در آزار خلق
#سعدییادداشت «حدیث مشهور هم شاید جعلی باشد» نیز از جهاتی به این موضوع مربوط است:
https://t.me/hamidhossaini/۱۸۷۴اینگونه ضمن توجه به محدودیتهای تحمیل شده بر زنان آن دوران، ملاک صلاحیت شاهدان نیز اعلام میشود تا بهتدریج، جای دیگر ملاکها را بگیرد و فقیهانی که از نگاه جنسیتزده و حصارهای فرهنگی عبور کرده باشند، طبق آنچه در اصول فقه پذیرفتهاند، در مصداق حکم «منصوص العلة» متوقف نمانند.از این منظر اگر به توضیح آیه بنگریم میبینیم ذکر این علت برای بیان فراموشکارتر بودن زنان نیست بلکه میخواهد بگوید اگر مخالفت با شاهد گرفتن زنان بهخاطر ناتوانی آنهاست، جای نگرانی نیست زیرا وقتی دو زن را بهجای یک مرد قرار دادیم اگر یکی فراموش کند، دیگری به او یادآوری خواهد کرد.البته راه فهم درست آیه توجه به همین روایات است؛ اما نه برای تحمیل پیام ضد زن و خلاف علم این جعلیات بر کتاب خدا بلکه برای درک فضای فکری زمان و محیطی که در آن سخنانی واضحالبطلان را به پیشوایان دین نسبت میدادند و چون با فرهنگ غالب هماهنگی داشت با استقبال و نقل محدثان مواجه میشد.برای درک مقصود آیه و شناخت حکم قرآن و سنت در این موضوع، چارهای جز تجدید نظر در پیشفرضهای مشهور و بررسی دقیقتر جوانب آن نداریم؛ زیرا در غیر این صورت، یا به توجیههایی سست و مضحک رو میآوریم، یا در جمع کسانی قرار میگیریم که کتاب خدا را به مخالفت با عقل و وجدان متهم میکنند.بر اساس قرائت و برداشت مشهور از آیهٔ ۲۸۲ سورهٔ بقره، بخشی از این آیه ارزش و اعتبار گواهی زنان را دستکم در امور مالی نصف مردان اعلام میکند و حقی را که با شهادت دو مرد در دادگاه ثابت میشود، فقط با همراه شدن یک مرد، از دو شاهد زن قابل پذیرش میداند.
#رشته_توییت را تا آخر بخوانیدچه آن ۲٫۶ میلیون «فاطمه» و چه آن ۲ میلیون «عایشه» و چه میلیونها نام دیگر در عشق و ارادت به پیامبر خدا و خاندان او اشتراک دارند و در بیاطلاعی از ستمی که بر آنها رفته است بیتقصیرند.
اولویت با آگاهسازی دیگران نسبت به آموزههای قرآن و عترت است وگرنه فقط فاصلهها را بیشتر میکنیم.قرآن اگر میخواست بهروشنی درباره جانشین پیامبر سخن میگفت و پیامبر میتوانست برنامهای بریزد تا کسی را که میخواهد حاکم کند؛ ولی چنین حکومتی چه ارزش و دستاوردی داشت؟
تأکید حضرت زهرا در مبارزه با انحراف، بازگشت به قرآن بود تا مردم به رشدی برسند که خودشان ولی الهی را برگزینند.این تصویر تمثیل بسیار خوبی برای هدایت بودن قرآن برای متقین و گمراهکننده بودنش برای ظالمان است.
کسانی که در پی خودخواهی و بیاخلاقی باشند در آن دهها دلیل برای جهل و جنایت مییابند و آنها که دغدغهٔ انسانیت و معنویت دارند آن را بهترین راهبر بهسوی خوبی و تعالی میبینند.به کورههای آبدیده کردن جواهرات تشبیه شده است.
بعضی پرسیدند مگر خدا برای دانستن نیاز به امتحان کردن دارد؟ غافل از اینکه آزمون، وسیلهای است برای رسیدن مخلوق به یک مقصد و سبب بودن وسائل، با علم خدا منافاتی ندارد.اما وقتی این احتمال وجود دارد که خوبیهایی ارزشمندتر، فقط در جهانی آمیخته با بدیها قابل تحقق باشد، دیگر نمیتوان پدید آمدن شرور را لزوما بهمعنی نادانی و ناتوانی خالق آنها دانست؛ بهویژه پدیدآورندهای که قبلا از بینقص بودنش اطمینان پیدا کردهایم.
۴/۴با این حال، رنجآور بودن یک کار لزوما بهمعنی نادرست بودن و نشاندهندهٔ نادانی یا ناتوانی انجامدهندهٔ آن نیست. زیرا هیچکس در درستی رفتاری دردناک، وقتی با هدف جلوگیری از رنجی بیشتر یا برای رسیدن به خیری ارزشمندتر انجام پذیرد، تردید ندارد.
۴/۲میگویند اگر خدایی هست پس چرا جلوی این همه درد و رنج و ستم را نمیگیرد؟ غافل از اینکه خدا خودش هیزم کورههای سوزان آزمونهای زندگی را فراهم کرده تا گوهرهای نابی از شرافت و آزادگی بهدست آید و راه حقجویان از قدرتطلبان و پیروان فریبخورده و توجیهگر آنها جدا شود.اینکه قرآن هدایت بودنش را مختص افراد باپروا میداند و کتاب خدا را عامل گمراهی بسیاری از افراد معرفی میکند، نشان میدهد کسی که پیش از مراجعه به متون دینی، تصمیم خودش را دربارهٔ اولویت اخلاق و انسانیت نگرفته باشد، بهرهاش از مقدسات چیزی جز ستمکاری و بیاخلاقی بیشتر نخواهد برد.- اما دینی که بر پایه اخلاق و انسانیت بنا شده باشد، آنچه را که عرف و وجدان بشری زیبا و مطلوب بداند مبنای هدایت جامعه قرار میدهد و با ارتقاء آگاهیها، آرامش و شادی مردم را عمیقتر و ماندگارتر میکند؛ نه اینکه سنتهای نیکوی آنها را تحقیر و دلخوشیهای آنان را تخریب کند.اکنون باید به این پرسش پاسخ دهیم که پس از پیامبر چه کسانی عهدهدار این مقام بودهاند؟ با بررسی پاسخ مکاتب به این پرسش تنها راه حل هماهنگ با قرآن را دیدگاهی مییابیم که امامت را در اهل بیت مستمر میداند و با اذعان به ابهام در ولادت و طول عمر آخرین امام، زنده بودن او را میپذیرداما اگر مبنای دینشناسی را قرآن قرار دهیم به آموزههایی دست مییابیم که تردیدی در اصالتشان نداریم. قرآن در آیه ۷۳ انبیاء و ۲۴ سجده مقام امامت را جایگاه هدایت از طریق امر الهی معرفی میکند و در پایان سوره یس آنچه مربوط به عالم امر باشد را ملکوتی و فراتر از عوامل مادی میدانداما آیا این موعود که بر اساس احادیث شیعه و اهل سنت، از نسل پیامبر اکرم خواهد بود و مهدی نامیده میشود اکنون زنده است؟ پاسخ این پرسش چندان روشن نیست لذا یا باید درباره آن سکوت کرد یا پس از بررسی دقیق موضع گرفت؛ اما پذیرش از سر تعلق فرقهای یا رد کردن بر مبنای سطحینگری خطاست.پذیرش یا رد هر باوری اگر بر اساس دلایل معتبر نباشد اشتباهی است که از تعصب، تقلید یا لجاجت سرچشمه میگیرد. باور به تولد و زنده بودن امام غائب نیز از این اصل مستثنی نیست. لذا یا نباید در اینباره اظهار نظر و موضع داشت یا باید همه دلایل و مستندات را بررسی کرد و با آگاهی سخن گفت.منبع حدیث توییت اول:
تحفالعقول، ج ۱, ص ۴۱۰امام کاظم ع:
در پی فهم دقیق دین خدا باشید که فقه کلید بینش و کمال عبادت و عامل رسیدن به جایگاه بالا و رتبه والا در دین و دنیاست و برتری کسی که به فهم دین رسیده باشد بر دیندار عابد مانند برتری خورشید بر ستارگان است و کسی که در پی فهم عمیق دینش نباشد خدا عمل او را نمیپسندد.در خطبه ۲۱۶ نهجالبلاغه از علی علیهالسلام چنین نقل شده است:
پس، از گفتن سخن حق یا مشورت دادن عادلانه خوددارى نکنید؛ زیرا خود را برتر از آنکه اشتباه کنم و از آن ایمن باشم نمىدانم، مگر اینکه خدا مرا در آنچه او در درونم از من به آن تسلط بیشتری دارد کفایت فرماید.
#رشته_توییتدیگر امور مرتبط با سیاستورزی را از فساد و خطا دور نگه دارد.
بر همین اساس، آن الگوی بینظیر فرمانروایی عادلانه، فراهم بودن شرایط انتقاد و اعتراض آزادانهٔ مردم را در حکومتش ضروری میداند و برای گسترش آن زمینهسازی میکند.
۴/۴امام جواد (علیهالسلام):
کسی که راههای ورود به موضوعی را نشناسد در بیرون رفتن از آن درمانده خواهد شد.
من لم یعرف الموارد أعیته المصادر.
اعلام الدین، ج ۱، ص ۳۰۹.
تلاش نمایندهٔ مجلس برای اتصال به فیلترشکن/ چند ثانیهبرای آزادی …چرخهای که سالهاست زحمتش را میکشند:
۱. نمایش چهرهای غیرانسانی و زشت از دین
۲. مراقبت و حساسیت نسبت به هر حرف متفاوت
۳. کمک به بیشتر دیده شدن حرفهای تندتر و پرتتر
۴. شاخ و شانه کشیدن و برخورد بهجای رفع شبهه
۵. افزایش دینگریزی و دینستیزی
و دوباره مراحل بالا با شدت بیشتر …با این تحلیل علاوه بر استنباط و دفاع عقلانی از حکمی فقهی به نکتهای مرتبط با علم قرائت نیز دست مییابیم و برخلاف مشهور که خود را در روایت حفص محصور کردهاند، ترجیح میدهیم بر اساس آنچه خلف و خلاد از حمزه روایت کردهاند، «أن» را «إن» و «فتذکر» را «فتذکر» بخوانیم.آشنایی با موانعی که در برابر اهداف ساختارشکنانه قرآن قرار داشت بهخوبی نشان میدهد چرا این کتاب گامهای نخست را اینگونه محتاطانه برداشته و تکمیلش را بر عهده تبیینکنندگانی قرار داده است که متأسفانه با کنار زده شدن آنها همان پایههای اولیه نیز بر خلاف مقاصد قرآن بهکار گرفته شد.اگرچه وقتی از نگاهی که تا همین سدههای اخیر در میان دانشمندان مکاتب شرق و غرب رایج بود آگاه باشیم، تقصیر چندانی را متوجه گذشتگان خود نمیبینیم؛ ولی امروز که با رشد علم، نادرستی باورهایی چون ضعیفتر بودن حافظه و اندیشهٔ زنان آشکار شده است، دیگر عذری برای تکرار آن سخنان نداریم.کتابی که بارها از حقوق و کرامت بانوان دفاع کرده، بهروشنی از ارزش یکسان زن و مرد سخن گفته و هزار سال زودتر از دیگران به مقدمات اموری چون حق رأی آنان پرداخته است، هرگز نمیتواند در بر دارنده نگاهی تحقیرآمیز و تأییدکننده روایاتی باشد که فلسفهٔ این حکم را نقصان عقل زن اعلام میکند.این حکم حتی در همان دوران برای برخی عجیب بوده و اعتراضهایی را بر انگیخته است. اگرچه در احادیث، پاسخ پیشوایان دین در برابر این ابهامها بهگونهای بیان شده که از اصل حکم عجیبتر و غیر قابل اعتمادتر بهنظر میرسد ولی این گزارشها تردیدی در طرح چنین پرسشهایی باقی نمیگذارد.پیامبران و مصلحان الهی آمدند تا با همین تفکری مبارزه کنند که فقط برای خودش حق حرف زدن قائل است؛ همچون فرعون که به بهانهٔ نگرانی برای دین مردم، صدای مخالف را خفه میکرد. اما در عدالت موعود، هیچکس نمیتواند نظرش را بر دیگران تحمیل کند و انتخاب آزادانهٔ حق در دسترس همگان خواهد بود.عقل و قرآن و سنت بر ضرورت تبعیت از شایستهترین افراد تأکید دارد و احادیثی چون غدیر و اعتراف دوست و دشمن، شایستهتر بودن اهل بیت (ع) پیامبر را نشان میدهد. با این حال، برنامهٔ خدا برای رشد و سعادت این است که انسان خودش راه درست را برگزیند و قرار نیست کسی با اجبار هدایت شود.دست از یاری حق برداشتید به این بهانه که نگرانیم فتنه بهپا شود!
آما (همانگونه که قرآن میگوید) «هان که در فتنه سقوط کردهاند و جهنم، بیاعتنایان به حق را در بر گرفته است.»
فرازی از خطبهٔ فدکیهٔ حضرت زهرا (سلام الله علیها)برخی متناقض بودن ویژگیهای خدا را مطرح کردند و ناتوانی او از گوهربخشی بدون رنج را دلیل این ادعا دانستند. با اینکه خدا گوهرهایی چون فرشتگان را بدون رنج پدید آورده و اختیار را زمینهٔ رحمتی بالاتر قرار داده است.
و البته بسیاری به اقتضای دل پردرد و خشم تلنبار شده فقط ناسزا گفتند …این توییت با واکنشهای فراوان مواجه شد …
عدهای اعتراض کردند که چرا ظلم ستمگران را توجیه میکنی؟! در حالی که یکی از پیامهای اصلی این مطلب کوتاه، هشدار دربارهٔ توجیه ستم بود.
گروهی گفتند این چه خدایی است که کورههای آدمسوزی راه میاندازد؟! ولی توجه نکردند که آزمونهای زندگیاعتراضی که در برابر این استدلال مطرح میشود این است که شر رساندن اضطراری در جایی خوب به شمار میآید که نتوان اساس رنج را از بین برد؛ ولی خدای دانا و توانای مطلق، باید بتواند جهانی پدید آورد که خوبیهایش مستلزم این همه درد و رنج نباشد.
۴/۳وجود درد و رنج و بدی در جهان قابل انکار نیست. آنچه دربارهٔ نسبی یا عدمی بودن شرور گفته میشود، حتی اگر گرهها و دشواریهایی را در ذهن فیلسوفان و متکلمان بر طرف سازد، چیزی از مشقتهای قربانیان این واقعیتهای تلخ کم نمیکند.
#رشته_توییت ۴ تایی