- ماغی میکشم و دوباره به چرا و نشخوار مشغول میشوم … چرا که اگر این جمله، برای ما نوشته شده باشد احتمالا، ما، همین فرض شده باشیم.
کامنتها را هم بستم که هیچ نگوییم. «ما، هیچ، ما، سکوت» بهترین چیزی است که به ذهنم میرسد.این همون پیامکه که امروز گفتم توی یک ربع نرخ کلیکش به ۳۴ درصد رسیده بود. ساعت ۸ شب هم به اونهایی که کلیک نکرده بودن پیامک دادم و تا الان ۶۰ درصد رو رد کرده و اگه همینطور پیش بره تا فردا به ۸۰ درصد هم میرسه.مشخص شد مشکل از بانک و مشکلات پرداخت بود که امروز خیلیها تجربه کردن.
من رو حلال کنید! اگه دیروز اون توییت رو نمیزدم و از نبودن مشکل اینترنت و اینها تعجب نمیکردم، مسئول محترم صاف کردن دهن مردم ممکن بود امروز هم یادش بره دکمۀ اختلال رو بزنه و امروز هم بدون مشکل بودیم! ببخشید.پونزده دقیقه پیش، از لیست ۱۵ هزار تایی، ۱۴۱۰ نفر رو سگمنت کردم و یه پیامک حاوی لینک دارایی کلیکترکر فرستاد.
تا الان، توی ۱۵ دقیقه، ۴۸۱ نفر کلیک کردن. یعنی ۳۴ درصد کلیک ریت تا اینجا. تا شب، فکر کنم بره بالای ۶۰ درصد و این بالاترین کلیکریت پیامک که تا حالا دیدم.عزیزی پیام فرستاده بود: تو که با صیانت مخالفی، بیا، ببین، فرانسه قانون برای کنترل فضای مجازی گذاشته و صیانت میکنه
و سلبریتیها حق ندارن از بچههاشون برای تبلیغ استفاده کنن.
خدمتشان عرض شد که: دیگه گودرز و شقیقه بازی بسه احمق! چی رو به چی وصل میکنی؟ توی همون فرانسه@Amin_Websima
@HoseinVahdani
@alizSocial_
@mandana_ramtin
@alipb
@SajadBehjatiامروز یه روز عادیه. اینترنت وصل نمیشد. فیلترشکن هم با ده بار عوض کردن سرور وصل شد. برم ببینم وضعیت بانک و درگاه و بقیه چیزها چطوره. احتمالا اونها هم امروز رو هوا باشن.شب به خیر. بخوابم که فردا، باید همه چی تموم شه.این کمپینهای سنگین ناموفق که تیمهای مارکتینگ یا آژانسها میروند را که میبینم، ناخودآگاه یاد آن مثل میافتم.
البته، فرق دارد. اینجا، بالاخره درصد مدیریت کمپین هست! کشبک رسانه هست! اینها هم نباشد، تیم کمپین تجربه کسب کرده! حالا صاحب آن سه نقطۀ اول، حالی هم نکرد، نکرد.
۶/۷ما به امید بهترینها پیش میرویم ولی باید آمادۀ بدترینها هم باشیم. (م.ر. شعبانعلی)
دوستی پرسیده بود: واقعا به ۱۴۰۲ امید داری؟
گفتم: به بهبود وضعیت؟ نه! ولی به توان، تلاش، کوشش و استمرار خودم و همکارانم پشتگرمم و تا آنجا که تاب بیاوریم و توان داشته باشیم، ادامه میدهیم.درباره کرونا و خیلی چیزهای دیگر هم پیشبینیهایی درستی داشته. چند وقت پیش هم درباره بلاکچین و رمزارزها چیزهای منفی گفت که دیدیم محقق شد. فکر کنم حتی گفت که بیشتر یک موج گذرا هستند.
از نظر من، بیلگیتس یک آدم باهوش با توانایی پیشبینی مناسبی از آینده است. به همین دلیل،
۵/۷پیشبینیهای دقیق و گاها بسیار جلوتر از زمان خودش کم ندارد. مثلا، آن جملۀ معروف منتسب به او یعنی «کانتنت ایز د کینگ». وقتی که هیچکس کانتنت و اهمیتش را نمیدانست، MSDNاش یک معدن طلای محتوایی بود. دریایی از محتوای ساختارمند با کیفیت و کامل، برای ما تشنگان یادگیری.
۴/۷از سال ۱۳۷۴ با Visual Basic برنامهنویسی نرمافزارهای مالی و اداری را شروع کردم. از حدود ۱۳۷۹ هم با ASP Classic برنامهنویسی Backend را. آن موقع البته اسمش طراحی سایت بود! در واقع فرانت، بک، اچتیامال، سیاساس، کلا همه چیز، فقط یک عبارت بود: طراحی سایت!
۲/۷یه نکته دیگر هم در توییت جنت هست که مهم است و خوشم آمد. اشارهای به شرکت زیرساخت و محل احتمالی مشکل، کرده ولی تلاشی برای متهم کردنش یا انداختن تقصیر به گردنش نکرده و به جای آن به مخاطب خودش توجه کرده و سعی کرده حس منفی احتمالی را کاهش دهد.چقدر این قطعیها دارد خسارت میزند؟ در طول روز گاهی بارها قطع شدن جلسات مهم کاری آنلاین و کلاسهای آنلاین و اعصابخوردیش را تجربه میکنیم. ولی سوال من این است که چرا برگزار کننده عذرخواهی کند؟ مگر فایل ارائهاش ایراد داشته که عذرخواهی کند؟ برای قطع سرور هم باید عذرخواهی کند؟کمی صبر کردم و … یک مجزه در سیستم بانکی! بالاخره پیامک لعنتی آمد و چهار تا پرداخت آخر را هم زدم. بروم خانه که همۀ کارهای امروز تیک خورد.
فردا و پس فردا هم اگر کمی سعی کنم بدون اعصابم خوردی بگذرانم و آرام باشم، ایشالله از دوشنبه چند روز استراحت مطلق رو شروع میکنم.امروز صبح توییتی زدم و به بهانهای، دلمشغولیها و غرها و نالههایم را هم مطرح کردم.
این موضوع کارهای هنری هم یکی از معضلاتی است که شاید، بخش مهمی از شرایطی که رویدادهای هنری دچارش هستند، به دلایل شخصی و دلی (نه علمی) که اینجا اشاره کردم بر میگردد:
https://twitter.com/AdelTalebi/status/۱۶۳۶۵۸۰۰۷۸۹۴۲۴۰۰۵۱۲…همۀ کارها رو تموم کردم و داشتم آخرین پرداختها و تعهدات مالی رو میزدم. فقط ۴ تا پرداخت مونده بود که همۀ پرداختهای این ور سال رو زده باشم و با خیال راحت پاشم برم خونه که …
این رمز یکبار مصرف از کار افتاد و نمیآد.
خدایا …. بسه دیگه … بسه دیگه ….شرایط یه جوری شده که واقعا آدم به «گهخوردم» میرسه و این رو کاملا واقعی و با همۀ وجود میگه.
خیلی ببخشید که این توییت رو از من میبینید. این برای اینه که یه چیزی یادم بمونه و فراموش نکنم.بذار یه شوخی با رضا شیرازی بکنیم دلمون واشه!
آقا این توییت رو که دیدم تو دلم گفتم: خوش به حالت رضا که غم بزرگت کج بودن کراواتت تو عکسهاس. من که اصلا نمیتونم کراوات بزنم چی بگم؟
حس خفگی شدید با زدن کراوات بهم دست میده. ساعت مچی هم به دلیلی مشابه دستم نمیبندم.آقا، خانوم، هزینه، ضرر، زیان و تاوانی که برای نخوندن بعضی کتابها مثل کتاب «آنها میپرسند شما پاسخ دهید» توی سال ۱۴۰۲ میدی، بینهایته! همین الان شروع کن! چند تا کتاب خوب دیگه هم تا آخر تعطیلات معرفی میکنم.
میپرسی: از کجا بخرمش؟ این چه سوالیه؟ از من نپرس! از گوگل بپرس!بگذریم. بیایید به همون موضوع اصلی اصلی برگردیم! اینکه حرف اصلی کدومه خودش جای بحث داره. بیاید بریم سراغ همون کتابی که این توییت طولانی، از تلاش برای معرفی بدون حاشیۀ اون شروع شد! خلاصه بگم: این، کل حرفیه که میخواستم توی یه توییت بگم، ولی در نهایت به این رشته توئیت طولانی رسید:به نظر من، حتی برای نگفتنها هم نباید کسی به خودش اجازۀ توهین کردن بده. حتی توهینهای اکانتهای فیک و ناشناس مجازی رو که میبینی، به زبون میگی مهم نیست، ولی ته دلت … غمگین میشی، پژمرده میشی. این توهینها، این حملهها، اگه ناامیدت نکنه، لااقل کندت میکنه.البته نظرات منفی و نقدهای منصفانه، به شرط اینکه با ادبیات و واژگان مناسب و با هدف و نیت اصلاح و بهبود داده بشه خیلی مهمه. چون توی این شرایط، کمک میکنه ایرادهام رو از زاویه دید متفاوت ببینم و اشتباهاتم رو بررسی و اصلاح کنم.
یه موضوع مهم دیگه هم هست که در ادامه کامنت میکنم.- از حدود ساعت ۱ صبح، اختلال گسترده در زیرساخت. سایتهای مهم بسیاری در دسترس نیستند. از جمله http://alibaba.ir و سایت شخصی خود من (!)، http://atalebi.com
یعنی یه جوری روز آخر سال رو زهر مارمون میکنن و بعد هم میگن همه چی عادیه و وصله که …اون استوری بود که گفتم نیم ساعته روی Posting مونده و بعدش هم گفتم سه ساعته روی پستینگ مونده … الان دیگه ۵ ساعت شد که روی پستینگ مونده و کلا بیخیالش شدم!
یعنی امروز یه کاری با این اینترنت کردن که هر فحشی بوده نثار کردم.اون استوری بود که سه ساعت پیش گفتم نیم ساعته توی حالت Posting مونده و نمیره …
خواستم بگم الان شد سه ساعت و نیم که هنوز نرفته.همه چیز به حالت پیشفرض برگشنه. یک استوری ساده الان بیش از ۳۰ دقیقه است که در حال Posting مانده.
خدا رو شکر!راستی، نظرت درباره کودک همسری چی بود؟
چون میدونستم بعدش میخواد دوباره شروع کنه به سهنقطه تفت دادن. یه سوال پرسیدم که جواب نده و دیگه تمومش کنه!که اسمش رو آوردی، هر کی بخواد بره مسجد، میره، هر کی هم بخواد بره دیسکو، میره، هرکی بخواد روسری بذاره، میذاره، هر کی هم بخواد طور دیگه باشه، میتونه و کسی با کسی کاری نداره!
اینی هم که گذاشتن طبق قانون عدم سوء استفاده از کودکانه.
و ازش پرسیدم:سجاد بهجتی، امین اسماعیلی، محمدرضا فهیمی، علیرضا کاظم زاده، حسین وحدانی، علی پوربافرانی، ماندانا رامتین و … خودم!
قراره توی سه روز، شیش تا سایت مختلف رو ببریم زیر ذرهبین و تحلیل و بررسی کنیم. اسمش رو هم گذاشتیم: سایتوگرافی
ثبتنام:
https://ffo.ir/sitoadtl
کد تخفیف ویژه: talebiدیگه واقعا شب به خیر.استوری یکی از دانشجویانم را دیدم. با پدر مرحومش، درد و دلی کرده بود و گلهای، که چرا کمتر با ما وقت گذراندی و بیشتر درگیر کارهایت بودی و با ما بودن را به وقت مناسبی که نرسید موکول کردی و چرا زود رفتی و …
از تصور اینکه روزی دخترم چنین استوری بگذارد، به لرزه افتادم.به نظرم، ضربالمثل درست و به جایی، برای «بعضی» هزینههای سنگین که به نام مارکتینگ و برندینگ انجام میشود است.
باز تاکید میکنم که «بعضی» و باز هم بابت بیادبانه و جنسیتی بودن ضربالمثل، عذر میخواهم.
۷/۷یه اتفاق عجیب! اینترنت از صبح تا حالا قطع نشده! سرورها قطع نشدن، درگاههای بانکی به مشکل نخوردن! رمز دوم ارسال میشه! حتی اینترنت بانک هم بدون مشکل داره کار میکنه!
از همه مهمتر! فیلترشکن هم هنوز مثل صبح و بدون مشکل و با سرعت عالی داره کار میکنه!با توجه به نظرش درباره اهمیت هوش مصنوعی که آن را در حد انقلاب دانست و سرمایهگذاری مهمش در آن، مطمئن هستم که #هوش_مصنوعی واقعا مهم است و باید از همین حالا برای یادگیری و تسلط روی آن وقت بگذارم و حواسم هم به تغییراتی که در فضای کسب کار ایجاد میکند باشد.
#همین #تمام!
۷/۷اصلا برنامه نویسی را با GWBASIC و بعد QB۴ از سال ۱۳۷۲ شروع کردم. اینها را گفتم که بگویم من از حدود ۳۰ سال پیش، از همان اول، مایکروسافتی بوده و هستم. بیلگیتس (عمو بیل عزیز@BillGates) برای من یک جورهایی مرشد به حساب میآید! عمو بیل ویژگی زیاد دارد. یکی از آنها خیلی خاص است.
۳/۷فکر میکنم هنوز زود است که درباره تاثیر #هوش_مصنوعی بر آیندۀ مشاغل نظر بدهیم ولی اطمینان دارم باید همراهش شویم.
به نظر من، تاثیر و اهمیت هوش مصنوعی در آینده بسیار بسیار بسیار بیشتر از #بلاک_چین یا #رمزارزها خواهد بود. تقریبا مطمئنم.
چرا؟ باید کمی توضیح بدهم.
۱/۷و یک نکته دیگر هم اینکه از توییتش خوشم آمد چون با ادبیات خوبی منتشر شده!
اگر این جمله برای شما «خیابانی» طور است، احتمالا جنتخواه و مجموعه لغاتش را نمیشناسید.
حالا با این اتفاقی که افتاده، جای شوخی نیست … ولی جنت، یک ماه همین ادبیات را حفظ کنی یک املت مهمان من.راهنمای #یادگیری_دیجیتال_مارکتینگ به صورت خودآموز؟ رایگان؟ بدون ثبتنام؟ بله!
توی این وبینار، نقشه راه یادگیری #دیجیتال_مارکتینگ به صورت خودآموز رو با منابع خوب و با کیفیت رایگان به اشتراک گذاشتم:
https://mydmc.ir/page/learn-digital-marketing-self-study/…
فایل ارائه و لینکهای منابع توی صفحه هست.
#ریتوییت! ممنونهنوز پیامک نمیآد. پاشم برم خونه. فردا، لالوی کارها یه کاریش میکنیم.این خبرهایی هم که امروز شنیده میشود یکی از دلایلی قاطی کردن امروز و شروع دوباره تپش قلبم بود.حسن ختام و نکتۀ اصلی: سرعت در تصویب قوانینی که با توجه کامل به نیازهای کسب و کارها و با هدف توسعه #اقتصاد_دیجیتال تدوین شدن باعث میشه کسب و کارها تکلیفشون روشن باشه و بتونن برنامهریزی کنن و خودشون رو وفق بدن، از منافع قوانین استفاده کنن و البته قانون رو هم زیر پا نذارن.
۵/۵این روزها جوری بهم فشار اومده که همۀ اتصالاتم به قیژقیژ افتادن. ذهن و روحم نیاز به روغنکاری فوری داره.
کارهای روتین مالی آخر سال، بستن پرونده مالی، تسویه حسابها، برآورد هزینههای ۳ و ۶ ماهه سر جاش، دو سه تا کمپین باز هم داریم و چند تا کار فنی هم باید قبل از سال تحویل تموم بشه.آخرش، رسیدیم به همون چیزی که اولش بود. و شاید این یه تمثیل باشه از دورهای بیپایانی که میزنیم و رنجها و دشواریهای بیهودهای که در مسیر میکشیم. شاید بهتر بود همین را توییت میکردم و رها میکردم. شاید هم اینطور بهتره.
نمیدونم.
و زندگی، با همین ندونستنها، تکراری نمیشه.آخیش. دلم واشد. ببخشید سرتون رو درد آوردم و وقتون رو گرفتم و تا اینجا کشوندمتون. خیلی وقت بود این حرفها رو میخواستم به یه بهونه بگم که حالا گفتم. شاید اصلا باید سه ماه پیش این حرفها رو میگفتم و شاید به خاطر همون ترسی که اولش دربارهاش صحبت کردم، نگفتم.اگه یکی حرفی که تو دوست داری یا فکر میکنی باید بزنه رو نمیزنه، حتما یه دلیلی برای خودش داره. ممکنه انتخاب کرده که برای راحتی ذهن و روح خودش و خانوادهاش، سرش به کارش گرم باشه. یا حتی ممکنه مثلا اجبار یا دستوری یا تماسی یا احضار مجددی باشه. یا اصلا از شرایط فعلی راضیه. خوبه؟هر چی، به هر دلیل، اگه یکی سرش رو به کسب و کار و زندگیش گرم کرده، از کار و زندگی و شادیها و امیدهاش میگه و سعی میکنه زندگی رو ادامه بده، چون هنوز نفس میکشه، چون هنوز زندهاست، نمیتونی بهش حمله کنی. اون هم به این دلیل که چیزی که تو دوست داری رو نمیگه.