خیلی خسته بودم وقتی رسیدم سرکوچه، رفتم سمت سطل اشغال محل که برگههاو بطری اب رو بندازم
وقتی کلیدانداختم وواردخونه شدم دیدم برگه وبطری دستمه وگوشی موبایل امانت باوسایلاش که تواون یکی دستم بود روانداختم سطل.
بدو بدو خودمورسوندم وبرداشتمش.کم بود بیچاره شم:)
پ ن:گوشی
#اندروید بود