- یکی از اخباری که در ماه اخیر به آن کم توجه شد اما از نظر بعد استراتژیک در منطقه بسیار مهم و تعیین کننده است، تصویب قانون «جرمانگاری هرگونه رابطه اسراییل و مردمانش» بود.
این یادداشت اهمیت پراگماتیک تصویب این قانون را در معادلات منطقه واکاوی میکند:
https://iranmagazine.co.uk/news/٪da٪a۹٪d۹٪۸۸٪d۸٪aa٪d۸٪a۷٪d۹٪۸۷-٪d۸٪b۴٪d۸٪af٪d۹٪۸۶-٪d۸٪af٪d۸٪b۳٪d۸٪aa-٪d۸٪a۷٪d۸٪b۳٪d۸٪b۱٪d۸٪a۷٪db٪۸c٪db٪۸c٪d۹٪۸۴-٪d۸٪a۷٪d۸٪b۲-٪d۸٪b۹٪d۸٪b۱٪d۸٪a۷٪d۹٪۸۲/خلاصه که جونم برات بگه که بعضی چیزام هست که خامشون خوشمزهتر از پختشونه مثل اسفناج و کرفس و قارچ. حالا هی بپرین ایناروبا معیار چون چنین است پس چنان بسراغ هرچیز میروند و تکفیر میکنند. بنیادگراییای که دینش سنت سرمایه و غربگرایی است و در پوسته خبر و شعار انسانی، لباس مبارزه میپوشد اما در نسبت واکنشش با سوژه، تفاوتی با سلفیگری ندارد؛ هردو در پاره خط افراط و تفریط دشمن زندگی و مردم و آگاهیند.اسمهایی چون «روشنفکر» یا «اکتیویست» از معنا تهی شده و فیگور/هویتی قلابیست که بدلیل تولید انبوهش در صنعت رسانهای و حقوق بشری چون برچسب کالا، در جزماندیشی افکار خود محصورند و بشدت مرتجع. مثل طالبان که ریش سانت میزد، اینان نیز زندگی مردم را در معیار صنعتشان میسنجند و ضدتکثرند.تپق زدن موقع حرف زدن یا نوشتن اینجا یا موقع چت مهم نیست اما وقتی با خودت حرف میزنی و تپق بزنی یعنی توان دیالوگ با خودت رو از دست دادی.هرجی اینستاگرام کله میچرخونی یکی با یه ژست خاصی رفته بالا منبر. هیچ موضوعی هم قلم نگرفتن ملت. شهوت دیده شدن در اینستا بیداد میکنه گرامی؛
دیوانهخانهای که ما هم کنج یکی از اتاقاش نشستیم.رانندههای عزیز، جون عزیزهاتون کولر بزنید توی ماشین اونم وسط ظهر به این داغی و وسط ترافیک؛ واقعا حجم گرما بخصوص توی ترافیک، تمام مشاعر خودتون و مسافر رو بهم میریزه.قصه این دختر اینفلوئنسر جهانگرد چه در بخش مخالفان احمقشکه دنبال انحصار تصویر ایران از زبان خودشون هستن و چه در قسمت موافقانی که بجای موضوع از شخص این اینفلوئنسر دفاع میکنن، به کل در قید موضوع مصداق خود تباهیه.
تعجب برانگیز نیست البته و انتظاری هم بیشتر ازین سطح نیست.ورژنهای عربی (با لهجههای مختلف عراقی تا شامی و بحرینی و لبنانی و..) از سرود «سلام فرمانده» بهتر از فارسیشه. شاید بخاطر ایجاز و سلحشوری درون زبانی عربی باشه این تفاوت اما همه گیر شدن این سرود رو نمیشه با سادهسازی کار سیستماتیک دونست که اگر سیستمی وجود داشت آثار قبلی هیت میشد.قدیمها ارشاد قانونی گذاشته بود که به ناشرانی که کتاب نویسندگان کار اولی را نشر دهند تسهیلاتی میداد مثل خرید نصف تیراژ تا هزینه ناشر بازگردد و تشویقی باشد برای معرفی و حمایت نویسندگان. این قانون مدتهاست اجرا نمیشود و ثمرهاش شده انحصار ترجمه و اسامی تکراری و ایجاد فضایی ابتر.۳/ پیچیدگی در تعابیر و تفاسیر سیاسیست که فهم مسئله «وجود» این موضوع را سخت و بودن یا نبودنش را مشکل میکند. با فهم عقلی، دینی و قانونی نفی است و در امر سیاست واکنشی بودن و نبودنش، هردو هزینهزاست؛
مسئله اصلی اما فقدان عدالت اجتماعی است که اگر بود دیگر به ویترین واکنشی نیاز نبود.۱/ واقعیت این است که گشت ارشاد ویترین و جایگزینی شده برای چیزهای لازم و مهمی که وجود ندارند. شوآف و نمایشیست برای حفظ ظاهری که در باطن امر اجتماعی رسمیت ندارد. این رسمیت نداشتن را در تولیدات مشروع و قانونی سینمایی/شبکه خانگی میتوان یافت که مغایر متر موجودیت گشت ارشاد است.زیرنویس فیلم/سریالی که عقب جلوئه و تنظیم نیست، مغز آدمو دچار اختلال سمعی بصری میکنه. بابت این حالت نسخ یقه کیرو باید دقیقا گرفت گرامی؟ 🙄فستیوالی که با مترسکی مثل زلینسکی شروع شود باید هم با جایزه به بازیگر فیلمی ضدایرانی-اسلامی تمام شود.
صدای گدار هم درآمد که «کن یک سلاح تبلیغاتی و کارشان تبلیغ زیباییشناسی غربی است» اما جماعتی از کینه خود را به نفهمی زده و با کارنوال فرش قرمز و دکان صدآفرینها سرگرمند. #بدیهیاتشب از حضور طلوع است میشود معنآ
بهشب شدم ز امیدی که تو شوی سحرم
کاتب۲/ نمونه بارز این نکته امثال خاندان «مدلل»ها هستن که انحصار کامل کالاهای اساسیای مثل بذر و دانههای دام و طیور و ذرت رو در دست دارن. حتی جهادکشاورزی توان رقابت یا تحکم سیاست بهشون نداره و با کوچکترین فشار کافیه قیمت دانه طیور رو طوری بالا ببرن که بحران گرانی قیمت مرغ ایجاد شه.۱/ اقتصاد در ایران هیچ ربطی به علم نداره. کاملا لحظهای و بر اساس منفعت صاحبان قدرت اقتصادی پیش میره.
دولتها در این شکل از اقتصاد چه روحانی باشه چه رییسی چه هرکسی، عملن عملهی دلالها و کاسبهایی هستن که زورشون از دولت بیشتره و در هر دولت مهرههاشون رو به دولتها تحمیل میکنن.سوال متداول این است که چرا اعیاد مذهبی در جهان عرب مثل عیدفطر تفاوتهای فراوان با کشوری مثل ایران دارد؟
این قسمت از یادداشت سفرنامه ستون «تماشاگر» #روزنامه_شرق نگاهی به این تفاوتها و علتهایش دارد؛
https://www.magiran.com/article/۴۲۹۱۲۸۸آره ولله، وصف بعضی چیزها هرکاری هم بکنی در قامت کلمه ممکن نیست، مثل همین نان جو و خرما و دوغ افطاریهای در نجف.ز خاک کوی تو حتی اگر که اشکی هست
وظیفه است تیمم چنین وضو کردن
چه تکه تکه شده جان به شوق دیدارت
که دل ز حبل متینات شود رفو کردن
کاتبحالم طوریه مه بقول شهریار «شعر میگم اما نمیتونم بنویسم» #وضعیتکوکوسبزی ازونهاست که اونقدر که باید قدرش دونسته نشده و نمیشهدر تاریخ اسلام حکومت در دست اهل سنت تکفیری بوده و شیعه همیشه «مقتول» و «مظلوم»، مصداقش نیز امامان شهیدند؛
حالا هم معترضین به توحش ترور مشهد را که انذار وضعیت میدهند به برهم زدن وحدت متهم نکنید، بلکه جلوی بسط و تربیت تفکر تکفیری را در گعدههای مولویهایشان با پول آلسعود بگیرید.- بسیاری از «چیزها» که در اذهان شکل گرفته، نه اختیاری یا انتخاب شده که غالب و تلقین شده بر ذهن و در ذهن است. ما مظروفان ظرفی هستیم که ابعاد و خروجیش معین است و مهمترین فاکتور این محصول، اینست که گمان میکنیم خودمان این «چیز» را انتخاب کردهایم.نویسندهای که نمیتونه عکس بندازه قطعا نویسنده خوبی نیست؛ چرا که عکس انداختن یعنی فهم تماشا کردن اطراف، چطور وقتی کسی نمیتونی درست تماشا کنه، میتونه چیزی بنویسه؟ مگر منویات وهمآلود ذهن و کلمهبازی.بابا چیه گرما دوستش دارید؟ برای طبیعت خوبهها، ولی برای آدمیزاد واقعا اذیت کنندست گرامی 🚶🏻
فصل مورد علاقه: «پاییز» و «زمستان»مبارزه با بنیادگرایی غربی، سختتر از مبارزه با بنیادگرایی سلفیست، زیرا که ویترین شیکتری دارد، در آراستگی ظاهر به نظر بدوی و وحشی نیست، صنعت تولیدگرش علم بازار و مشتریشناسی میفهمد و میداند جنس/کالایش را چگونه در بازار بفروشد؛
به همین دلیل نیز اینان خطرناکتر از سلفیهایند.سلیقه موسیقایی ملت به مرحله سردرد رسیده گرامی🚶🏻
#تاکسی_نوشتآدم امروز در ایدئولوژیکترین دوره تاریخی بسر میبره و مبلغین دین سرمایه درباره خطرناک بودن و نفی ایدئولوژی فتوا میدن و غیر ازینرو تکفیر میکنن و مشترعین خودباخته دینشون هم بیساز میرقصن.
در چنین دورهای، من مفتخرم به ایدئولوژیک بودنی که علیه این دین و پیروانش قیام کرده.هرچه عقب بروی جلوتر میآیند؛
اگر تا دیروز علیه مقاومت و شهدای مقابله با امپریالیسم در منطقه سخنچرانی میکردند حالا سراغ شهدای دفاع مقدس رفتهاند.
در این هجمه رسانهای و دریدگی، تنها آن کسانی قربانی نمیشوند که «سنت فکری» دارند و با هر موج یا بغض و کینه ازینرو به آنرو نمیشوند.تبخیر شدمگاهی تایملاین عجایب جالبی داره؛
مثل همین لحظه که در یک تصویر همزمان «خاک بر سر» مدیران پرسپولیس و استقلال شد تا تعادل حفظ شه :))دست و پا نزدن؛
این گزاره ساده در زندگی که عرف عجول و پرسودا ضدارزش ولع بدست آوردن میدونش اما راز نهفته در واقعیت دنیاست. دنیایی که تو رو در رویاهای کاذبش غرق میکنه تا بالای جنازت سرود سلحشوری میخونه.
ولی باید تو براش بخونی: «بنشینم و صبر پیش گیرم، دنباله کار خویش گیرم»اکثریت تولید در حیطه نشر منحصر به ترجمه شده و تالیفات هم محدود شده به رمان/داستان و باقی حیطهها در آمار نشر نیز ناچیزند و کمفروغ؛
این اتفاق دودلیل دارد، یکی نبود اعتماد به تالیف فارسی چه از نظر ناشر و چه از نظر ناظر، دومی هم بحث اقتصاد و صنعت نشر و نبود بستر بازگشت سرمایه نشر.به جرأت باید گفت که تنها بخشی از همه «جامعه» که تکثرآراء و تفاوت سلایق رو میفهمه و بهرسمیت واقعی و عینی میشناسه، عکس فروشیهای کنار خیابون انقلاب هستن و تمام.۲/ بعبارتی، گشت ارشاد نقطه بدون تعریفیست در وضعیت امروز که نه متر سنجش قانونی دارد و نه دیگر وجه تمایز عرفی و از سوی دیگر هم نه موضوعی عقلانیست و نه دینی بلکه در جنبه عمومی واکنشی قهریست به معنای از تکاپو نیافتادن در مقابل سیاسی شدن حجاب از سوی غرب از بعد دوم خرداد تا امروز.«نکته» در زبان عربی شامی محاوره به معنی جوکه و «نقطه» به معنی همون نکته در فارسی. برای همینه شاید که ما در زبان فارسی بیشتر در قالب نکته«ها» به معنی جوک حرف میزنیم تا نقطه«ها».بواسطه امتحان نهایی دیپلم داداش کوچیکه داریم باهم دوباره دیپلم میگیریم و همه درساشو از صفر باهاش میخونیم.
بعد بابا، آخه چرا اینقدر سخت و گاها بیربطه محتویات کتاب این بچههای بدبخت؟ چرا اینقدر نوشتار و توضیحاتشون بده؟
توی ۳۸ سالگی نفس منو هم گرفته، چه برسه این پسر واقعا. 🚶🏻انیمه ببینید، انیمه کارتون نیست، نگید این حرفارو، زشته. دنیای انیمه واقعا از سینما بخصوص در زمینه داستانپردازی پیشروتر شده.
مخصوصا توی این سالها که غالبا سینما دیگه هیچ جذابیتی نداره و همش شده افکت یا روایت و داستانی دستمالی و حوصلهسربر؛ انیمه ببینید و لذت ببرید.نجف رو مه خاک گرفته.
روی شهر و خیابون و کوچهها، روی موها، مژهها، ریشها و روی چادر سیاه زنها، غباری مشهودی از خاک نشسته. انگار که از ابتدا همه این شکلی بودن یا با گردی از خاک آرایش کردن.
حال عجیبی داره این تصویر عادی شده در این دیار، عراقیها به این مه خاک میگن «عجه».۳/ در چنین شکلی از اقتصاد، تربیت شدگان مکتب «دانشگاه امام صادق» با شاهدمثالایی مثل عبدالمکی هم ظهور کردن که با یقه سهسانتی و ادعای انقلابیگری، مروج ایدههای اقتصادی نئولیبرالی هستن و در لایههای مدیریتی اقتصاد ورود پیدا کردن.
حال، تو خود بخوان حدیث مفصل ازین مجمل.
_کسایی که اجناس رو گرون میکنن به قافیه کلمات این اجناس هم دقت دارن؛
بعد «پوشک» که با «موشک» همقافیه بود، حالا «ماکارونی» با همقافیهی «گرونی» گرون شده. اینا همه فک شدهست!
آقای #رائفی_پور کمکار شدیها.از جالبیه زمانه یکیش هم اینه که روزهدارها اینقدر که بیروزههای درگیر سیاسی کردن اعلام عید فطر و دیدن هلال ماه هستن، درگیر قصه نیستن.
البته شاید نگران تعطیلیهای به بهانه عید فطرن ولی خب دیگه از دیدن هلال ماه هم قصه سیاسی بکشی بیرون خیلی استعداد میخواد گرامی 🚶🏻درسته که چک توی گوش موبایل بود اما همین که این حس رو ساخت که انگار اون چک توی گوش اون اوباش خورده، یعنی جماعت کثیری دلشون خنک شده که بالاخره یکی محکم زده توی گوش این اراذل پروژه بگیر و باهاش همذات پنداری کردن.آنکه از دانه خوشه انگورهای تاکستان تو لبیتر کرده و در هوایش سر کرده باشد، چگونه میتواند که با تلخآبهای رنگارنگ سراب این دنیا سرگرم شود؟همین واکنشهای هیستریک اینان از بوجود آمدن خط تازهی حامی محورمقاومت که عمرش به تعداد انگشتان دو دست هم نمیرسد، نشان دهنده اهمیت و «اثرگذاریش بر اذهان» است.
یعنی همان چیزی که همین قصهپردازان فحاش و عربدهکش با فیگور ضدامپریالیسم و خودفروشی به رسانههای استعماری دنبالش هستند.در خلاء خوب و در مواجههی با وقایع است که رذایل اخلاقی نمایان میشود و میفهمی که این نفس، این خوی حیوانی، این بتی که در پستوی دلت پنهان کردهای چه غول بیشاخ و دمیست که در برابر مهارش ناتوانی..
همین جاست که باید بگویی: لامستنکفا و لا مستکبرا، بل انا عبدا ضعیف، خائف، مستجیر..سریال «جیران» حسن فتحی واقعا بده. یک گردان بازیگر و اسم ریخته توی سریالش با تم تکراری مثلث عشقی و کعبه آمالش هم اینه یک سریال ترکی ایرونی بسازه.
فتحی سریال به سریال داره بدتر میشه بجای بهتر. شهرزاد(۱) هم اگه «علی نصیریان» و بزرگآقا نداشت، هیچی نداشت مثل فصلای بعدش و مثل جیرانش.